آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    درباره بهشت‌آیین
    بهشت‌آیین تلاشی است در راستای یافتن روشی ساده‌تر برای انتشار مقالات و کوته‌نوشت هایم. آنچه در این صفحه از مقابل دیدگان شما می‌گذرد نوشته‌هایی است که در طول سال‌هایی که به پژوهش‌های ایرانشناسی (به ویژه در حوزه مطالعات صفوی) مشغول بوده‌ام به نگارش درآمده و یا در خواهد آمد. بی‌شک آنچه در این صفحه منتشر می‌شود خالی از اشکال نیست و از این رو خواستارم که هر آنچه که بنا به دانش و تجربه شما اشتباه می‌نماید را با من (چه از طریق بخش نظرات و چه از طریق ایی میل شخصی من a_mashhadi@sbu.ac.ir) در میان بگذارید. چرا که همواره بر این باور بوده و هستم که دانش حاصل یک فعالیت گروهی است و جز با هم‌افزایی ساخته و پرداخته نمی‌شود.

    قلم از قصه آن شوق نویسد همه عمر
    عمر آخر شود و قصه به پایان نرسد

    علی مشهدی رفیع
    آمار بازدید
    با آنکه از ترسلات و مکاتیب در ایران پیش از اسلام، آثار قابل توجهی باقی نمانده است، اما با مطالعه در آثار مورخان ادبیات عرب و نیز محققان و نویسندگان ایرانی‌تبار قرون اولیه اسلامی و تطبیق روایات آن با اندک آثار موجود می‌توان به خوبی دریافت که نامه‌نگاری دیوانی به عنوان نوع ویژه‌ای از نثر در ایران پیش از اسلام، دارای قواعد و ضوابط مشخصی بوده و قواعد و مختصات آن از طریق ترجمه، بطور مستقیم و غیر مستقیم در دواوین خلفا تقلید شده‌اند. 1
    خطیبی، حسین. (1375). فن نثر در ادب پارسی. تهران: انتشارات زوار. ص 283.

    روبرت چارلز زهنر2
    Robert Charles Zaehner
    ، شرقشناس بریتانیایی، در سال 1937م در بولتن مدرسه مطالعات شرقشناسی3
    Bulletin of the School of Oriental Studies
    ، رساله‌ای به زبان پهلوی ساسانی به نام Nāmak-nipēsišnīh (=آئین‌نامه نبشتن) معرفی می‌کند 4
    Zaehner, Robert Charles. (1937). Nāmak-nipēsišnīh. Bulletin of the School of Oriental Studies, University of London. Vol. 9, No. 1, pp. 93-109.
    که فصل مختصری است به جای مانده از کتابی مفصل که احتمالاً در اواخر دوره ساسانی و یا قرون اولیه اسلامی تألیف شده است. در این رساله مختصر به کیفیت آغاز و انجام نامه‌ها و عناوین کاتب و مخاطب با توجه به مقام و مرتبت هر یک پرداخته شده و به شیوه‌های مختلفی که باید در هر مورد به کار گرفته شود اشاره شده است. 5
    خطیبی، همان: 295.
    به عنوان نمونه ترکیباتی که در این رساله در خطاب اشخاص دیده می‌شود، به گونه‌ای انتخاب شده است که با شغل و منزلت اجتماعی وی تناسب داشته باشد. به عنوان نمونه، در فقره 10 از این رساله برای خطاب دوستانه در آغاز نامه چنین آمده است:
    « جهان پیرانه، کشور اورنگ، کارگزار استان، بهمان پسر بهمان » 6
    همان: 305.

    و یا در فقره 7 نیز چنین آمده است:
    « بزرگ کردار، کشوردار، نیکی‌ورز، یاری دهنده به همه درویشان، امید دهنده به همه آفریدگان، بهمان پس بهمان » 7
    همان.

    این دو خطاب نشان‌دهنده آن است که شخص گیرندۀ نامه، دارای منصبی حکومتی بوده و گویا حکمرانی منطقه‌ای را در اختیار داشته است که از حیث برخی عبارات قابل مقایسه با خطاب امرا و ملوک ولایات در مکاتبات دوره اسلامی است.
    در قرون نخستین اسلامی، یعنی پس از حمله اعراب به ایران تا هنگام تشکیل دولت‌های نیمه مستقل و مستقل ایرانی، از کیفیت انشاء مکاتیب فارسی اطلاع چندانی در دست نیست. از سوی دیگر، با توجه به شواهد موجود، از قبیل نامه‌ها و مکاتبات نقل شده در متون ادبی و تاریخی، بنظر می‌رسد که از آغاز تشکیل دولت‌های ایرانی تا اوایل قرن پنجم هجری، علاوه بر دیوان خلفا، مکاتبات دیوانی حکمرانان محلی ایرانی نیز به زبان عربی نوشته می‌شد. از این رو احتمالاً تمامی دستورنامه‌های نامه‌نگاری و مجموعه‌های مراسلات و مکاتیب این دوره، به زبان عربی بوده‌اند که از جمله مشهورترین آنها می‌توان به کتاب الکتاب اثر ابن درستویه (قرن 3 ﻫ.ق) و دو مجموعه مکاتیب از ابواسحق صابی (متوفی به سال 384 ﻫ.ق) و ابن عمید (متوفی به 359/370 ﻫ.ق) اشاره کرد. 8
    ثابتی، سید علی موید. (1346). اسناد و نامه‌های تاریخی. تهران: انتشارات طهوری. ص 7-8.

    این روش تا دوره ابوالعباس فضل بن عباس اسفراینی نخستین صاحب دیوان بزرگ دربار سلطان محمود غزنوی، همچنان ادامه داشت، تا آنکه به نقل از جرفاذقانی، در این دوره به دلیل عدم چیرگی ابوالعباسِ وزیر، بر فن انشاء عربی، به امر او دیوان از عربی به فارسی برگردانده شد. اگر چه با توجه گزارش دیگری از جرفاذقانی این تغییر زبان چندان هم دیری نمی‌پاید، اما وجود برخی گزارشات درباره نگارش برخی از نامه‌های اخوانی و سلطانی فارسی در دستگاه غزنویان و حتی ارسال دو زبانۀ بعضی از آنها به دربار خلافت که موجبات استخدام مترجمان فارسی‌زبان عربی‌دان در دیوان خلفای بغداد فراهم آورد، خود نشانه‌دیگری است که از این دوره به بعد، به ویژه از آغاز سلطنت سلطان مسعود غزنوی، زبان فارسی در دیوان، دوشادوش زبان عربی به کار می رفته و احتمالاً نوشتن فرامین و مناشیر فارسی نیز از همین دوره آغاز گشته و رفته رفته متداول شده است. 9
    خطیبی، همان: 314 و 315.

    از این دوره کتاب مستقلی به صورت دستورنامه در آموزش یا توضیح قواعد و آداب دبیری در دست نیست، اما ابن فندق نویسنده تاریخ بیهق، در کتاب خود به کتابی از محمد بیهقی مولف تاریخ بیهقی با نام زینت الکُتاب اشاره می‌کند که در آداب کتابت و فن انشاء نوشته شده است. اما به جز این گزارش، رد دیگری از این متن در دست نیست و نسخه‌ای از آن نیز به جای نمانده است. 10
    Yusofi, G.-H. (1988). BAYHAQĪ, ABU’L-FAŻL. Encyclopædia Iranica. Vol. III, Fasc. 8, pp. 889-894., p. 891.

    با توجه به آنچه گفته شد و سایر شواهد تاریخی از جمله گزارشات مربوط به بکارگیری زبان فارسی در مکاتبات دیوانی سلسله‌های ترک‌تبار از غزنویان به این سو 11
    شمشیرگرها، محبوبه. (خرداد 1389). سیری در ترسل و نامه‌نگاری: بررسی کتاب التوسل الی الترسل اثر بهاء الدین محمد بن موید بغدادی. کتاب ماه ادبیات. شماره 38 (پیاپی 152). صص 81 -71. ص 71.
    ، می‌توان دوره شکل‌گیری مجدد، رواج و تکامل فن انشاء فارسی در ایران دوره اسلامی را در فاصله قرن پنجم تا اواخر قرن ششم هجری دانست که در طی آن منشیان رفته رفته سنت تألیف و گردآوری مجموعه‌های منشآت و آثار راهنمای کتابت را پی‌ریزی کردند. 12
    واتابه، ریوکو. (خرداد 1389). پژوهشی در ساختار مجموعه‌های منشآت دبیری و تحول آیین‌های نگارش در دوره مغول. کتاب ماه تاریخ و جغرافیا. ص 41- 28. ص 29.

    کتاب الرسائل بالفارسیه (= دستور دبیری) اثر محمد بن عبدالخالق میهنی از متون قرن ششم هجری، احتمالاً قدیمی‌ترین اثر مستقل فارسی درباره دبیری، شرایط و آداب آن است که نویسنده مطالب آن را در دو بخش تنظیم کرده است: یکی «عنوانات» در مراسم و آداب دبیری و دیگری «مقاصد کتابت از نامه‌ها و جوابها» 13
    شیخ الحکمایی، عمادالدین. (آذر- دی و بهمن- اسفند 1389). کتاب الرسائل محمد بن عبدالخالق میهنی- نکته ای درباره نام و تاریخ تألیف. گزارش میراث. سال پنجم. شماره 42 و 43. ص 39- 37. ص 38.

    مصباح الرسائل و مفتاح الفضائل اثر موفق بن محمد مجدی، دستور نامه‌نگاری و مجموعه منشآتی است که احتمالاً در اوایل قرن هفتم هجری و پیش از حمله مغول به ایران نگارش یافته است. به عبارت دیگر، با توجه به شواهد متنی از قبیل ذکر تاریخ 606 ﻫ.ق در متن رساله، اشارات پیاپی به ناحیه خوارزم، و ذکر لقب «قاضی عسکر» که لقبی در نظام اداری سلجوقیان روم به شمار می‌آمد، می‌توان فرض کرد که این اثر در دوره خوارزمشاهیان در روم تحت فرمانروایی خاندان سلجوقی تألیف شده باشد. 14
    واتابه، همان: 33.

    از دوره ایلخانان رساله‌ای در فن انشاء و مکاتبه با نام تحفه جلالیه نوشته محمد بن علی ناموس خواری به جای مانده که نه تنها نمونه‌های مختلف انشاء را شامل می‌شود، که در آن مانند دستور دبیری، رسایلی نظری درباره آداب مکاتبه و نامه‌نگاری نیز آمده است.15
    رودگر، قنبرعلی. (پاییز 1387). منابع کهن سندپردازی: آلات کتابت و بیان اداب و عادات دبیری برگرفته از نسخه ی تحفه ی جلالیه. نامه بهارستان. شماره 13 و 14. صص 22- 13.
    از این نویسنده مجموعه منشآتی با نام حدائق الوثائق نیز به جای مانده است که همانطور که از نام آن نیز پیداست، نمونه‌هایی از وثائق و قبالجات شرعی در آن گردآوری شده است. 16
    واتابه، همان: 35-33

    دستورالکاتب فی تعیین المراتب اثر محمد بن هندوشاه نخجوانی (ملقب به شمس منشی) که با ساختار یک دستورنامه‌ آداب دبیری نوشته شده است، با آنکه با توجه به گفته خود مولف پس از سقوط حکومت ایلخانان تألیف شده و در زمان سلطان اویس ایلکانی (777-743 ﻫ. ق) از سواد به بیاض آورده شده است،17
    احمدی دارانی، علی اکبر؛ هراتیان، اکرم. (تابستان 1387). دستورالکاتب فی تعیین المراتب. فصلنامه آیینه میراث. دوره جدید، سال ششم، شماره دوم (پیاپی 41). صص 233- 219. ص. 220.
    اما به سبب آنکه به گواه قراین متنی، مطابقت قابل ملاحظه‌ای با گزارشات تاریخی موجود از نظام دیوانی دوره مغول دارد، می‌توان این کتاب را نیز از نمایندگان متون منشآت و دبیری دوره مغول دانست. رواج استفاده از این دستورنامه در دوره حیات مولف، موحب شد که شمس منشی منتخبی از این کتاب را با عنوان الارشاد فی الانشاء تهیه کند که استفاده از آن برای کاتبان دفتری و دیوانی آسان‌تر گردد.18
    واتابه، همان: 32.

    از رسالات پس از دوره مغول تا آغاز دوره صفوی اطلاع چندانی در دست نیست. به علاوه تاکنون مطالعات جامعی درباره متون منشآت و دبیری این دوره صورت نگرفته است و به تبع آن بسیاری از متون منشآت و دبیری این دوره هنوز ناشناخته‌اند. حتی برخی از متون و رسالات دبیری و انشاء که غالباً به عصر صفوی نسبت داده می‌شوند، با توجه به قراینی در نسخ خطی موجود از آنها احتمالاً پیش از دوره صفوی و در دوره حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو نگاشته شده‌اند. از نمونه‌های این رسالات، متنی است با نام «ترسل منصوری» اثر منصور بن محمد بن علی شیرازی که دکتر ذبیح الله صفا آنرا به اواخر سلطنت شاه طهماسب صفوی نسبت می‌دهد19
    صفا، ذبیح الله. (1372). تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی. تهران: انتشارات فردوس. ص 407.
    ، اما از همین رساله، دو نسخه در کتابخانه و موزه ملی ملک به شماره‌های 1/3672 و 3831 وجود دارد که در تاریخ صفر 895 ﻫ.ق کتابت شده است و با توجه به این دو نسخه و چند نسخه دیگر قرن نهم از این متن، تاریخ تألیف آن را می‌بایست در قرن نهم هجری دانست.20
    دانش‌پژوه، محمدتقی. (1350) دبیری و نویسندگی. مجموعه مقالات در نشریه هنر و مردم. آبان ماه 1350. دوره 10- 9، شماره 109، صص 52- 46. ص 47.

    با این حال، چندان دور از ذهن نیست که با جستجوی بیشتر در مجموعه‌های خطی فارسی سراسر جهان، عناوین دیگری از دستورنامه‌های دبیری و انشاء ادوار پیشین یافته شوند که با مطالعه و بررسی مقایسه‌ای آنها، بتوان به ترسیم دقیق‌تری از روند تکوین آداب دبیری و انشاء در دستگاه‌های دیوانسالاری فارسی‌زبان نائل شد.

    • خطیبی، حسین. (1375). فن نثر در ادب پارسی. تهران: انتشارات زوار. ص 283.
    • Robert Charles Zaehner
    • Bulletin of the School of Oriental Studies
    • Zaehner, Robert Charles. (1937). Nāmak-nipēsišnīh. Bulletin of the School of Oriental Studies, University of London. Vol. 9, No. 1, pp. 93-109.
    • خطیبی، همان: 295.
    • همان: 305.
    • همان.
    • ثابتی، سید علی موید. (1346). اسناد و نامه‌های تاریخی. تهران: انتشارات طهوری. ص 7-8.
    • خطیبی، همان: 314 و 315.
    • Yusofi, G.-H. (1988). BAYHAQĪ, ABU’L-FAŻL. Encyclopædia Iranica. Vol. III, Fasc. 8, pp. 889-894., p. 891.
    • شمشیرگرها، محبوبه. (خرداد 1389). سیری در ترسل و نامه‌نگاری: بررسی کتاب التوسل الی الترسل اثر بهاء الدین محمد بن موید بغدادی. کتاب ماه ادبیات. شماره 38 (پیاپی 152). صص 81 -71. ص 71.
    • واتابه، ریوکو. (خرداد 1389). پژوهشی در ساختار مجموعه‌های منشآت دبیری و تحول آیین‌های نگارش در دوره مغول. کتاب ماه تاریخ و جغرافیا. ص 41- 28. ص 29.
    • شیخ الحکمایی، عمادالدین. (آذر- دی و بهمن- اسفند 1389). کتاب الرسائل محمد بن عبدالخالق میهنی- نکته ای درباره نام و تاریخ تألیف. گزارش میراث. سال پنجم. شماره 42 و 43. ص 39- 37. ص 38.
    • واتابه، همان: 33.
    • رودگر، قنبرعلی. (پاییز 1387). منابع کهن سندپردازی: آلات کتابت و بیان اداب و عادات دبیری برگرفته از نسخه ی تحفه ی جلالیه. نامه بهارستان. شماره 13 و 14. صص 22- 13.
    • واتابه، همان: 35-33
    • احمدی دارانی، علی اکبر؛ هراتیان، اکرم. (تابستان 1387). دستورالکاتب فی تعیین المراتب. فصلنامه آیینه میراث. دوره جدید، سال ششم، شماره دوم (پیاپی 41). صص 233- 219. ص. 220.
    • واتابه، همان: 32.
    • صفا، ذبیح الله. (1372). تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی. تهران: انتشارات فردوس. ص 407.
    • دانش‌پژوه، محمدتقی. (1350) دبیری و نویسندگی. مجموعه مقالات در نشریه هنر و مردم. آبان ماه 1350. دوره 10- 9، شماره 109، صص 52- 46. ص 47.
    چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۶:۲۸
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت